یک دید تاریخی از نهر لشکری ، رود هیرمند و زوزه های دولت اخوندی ایران در مورد حقابه رود هیرمند !
در ماه اسد سال 1365 جهت یک سروی تخنیکی به ولایت نیمروز در معیت یک تیم سروی عازم زرنج شدم و مدت بیشتر از یک ماه را در زرنج سپری نمودیم . در جریان این سفر از نهر لشکری باید دیدن میکردیم و در مورد پاک کاری و احیاء مجدد آن مشاهدات و نظریات تخنیکی خود را به مقامات وزارت انرژی وآب ارائه میدادیم . برای انجام این کار باید مسیر بیشتر از 40 کیلومتر را با پای پیاده طی و مشاهده میکردیم . و این کار اولین تجربه عملی من بعد از فراغت از پولی تخنیک کابل بود .
در مسیر نهر که اکثراً موازی با دریای هیرمند ساخته شده بود و در بعضی از نقاط آن طرف رود هیرمند که زابل نامیده میشد و مربوط ایران است به وضاحت تمام در ساحه دید ما بود . در نیمروز آبهای زیرزمینی در اعماق بسیار پایین و باکیفیت شور موجود است که قابل استفاده برای اشامیدن و حتی حمام کردن نیست.
یگانه منبع آب آشامیدنی حوض مستطیلی در صحن مسجد جامع زرنج بود ، که به واسطه واتر پمپ بزرگ روسی از دریای هیرمند در مقاطع مختلف زمانی به آن آب شوت یا پرتاب میشد . و این اب یگانه منبع آب آشامیدنی برای انسانها ، حیوانات ، حشرات ، وضو و استنجاء ، غسل و حمام در شهر زرنج بود .
برعکس جانب ایران در کمتر از هر صد متر واتر پمپ های بزرگ زراعتی را بالای رود هیرمند نصب و فعال کرده بودند که طور 24 ساعته در فعالیت و مکیدن اب دریا هیرمند بدون هیچ نوع مسئولیت و سوال و جوابی روزانه هزاران هکتار زمین بایر را در زابل ایران تحت کشت و آبیاری قرار داده بودند . مقایسه تفاوت این دو کنار دریا به وضاحت تمام نشان میداد . که ایرانیها از این آب به مراتب بهره بیشتر نسبت به جانب افغانها میبردند . در طول سروی این کانال ما شاهد ده ها استیشن پمپ ایرانیها بودیم . ساحل طرف افغانستان یک مخروبه و بیابان ریگی را به تصویر می کشید . و ساحل طرف ایران یک شهر آباد سرسبز و مزین با نور برق و درخشش چراغ ها از طرف شب . ما در طول این مدت بجز یک نوع میوه بادرنگ مانند که (بین کدو، بادرنگ و خربزه ) وجه مشترک داشت ، دیگر علفی ، برای خوردن ما در آن تابستان با درجه حرارات بالای 50 درجه سانتی گیراد که پای انسان را در داخل کفش از شدت حرارت زیاد آبله میزد ، وجود نداشت . و در کنار ساحل طرف زابل ایران انواع و اقسام میوه و سبزیجات به حد وافر و کثیر دستیاب میشد .
وقتی از مقامات محلی جویای این نابرابری و عدم توازن شدیم گفتند مرزبانان ایرانی حتی ما را اجازه فعال کردن این واتر پمپ را نه میدهند و هر چند گاهی تیل مورد نیاز واترپمپ را مصادره میکنند یا با فیر های هوشدار دهنده مانعی ایجاد میکنند .
در آن زمان به یاد دارم که از اثر کمبود آب هزاران انسان مجبور به ترک زمین و خانه های خود ، از مسیر بزرگترین منبع آبی در منطقه آبای خود ناگزیر به مهاجرت و ترک دیار خود شدند.
یکی دیگر از شیطنت های ایرانیها این بود که در مواقع که مقدار جریان آب هیرمند افزایش و نیاز به سرریزه پیدا میکرد . از جانب ایرانیها با فشار های زیاد خواهان مسدود کردن دروازه های پرچاوه بند میشدند که از اثر این کار ولسوالی گنک غرق در آب میشد . چون بند کمالخان بیشتر در ساحهٔ دشت قرار دارد، به این لحاظ شیب کمی دارد. و در وقت کم آبی ها توسط اعمال گماشته خود در ساحه بند دروازه های بند را جهت تخلیه ذخیره اب کاسه بند به نفع بادران ایرانی شان باز میکردند .
حال شرایط و زمان تغییر کرده است با وجود اینکه مردم افغانستان با امارت اسلامی میانه خوب ندارند ،اما طالبان از جانب همین همسایه های بد سرشت و سازمان سیا منحیث سکاندار و ناخدای کشتی شکسته افغانستان گماشته شده اند . از اثر سیاست های غیر انسانی و غیر عادلانه شما ها است که امروز طالبان با جرات به فرمایش های شما گوش نمی دهند و طالبان در مقابل تان ایستاده و از امرتان سرکشی میکنند . این عمل طالبان چه آگاهانه باشد و چه غیر آگاهانه به نفع و سود مردم ما تمام خواهد شد . نه تنها آب رود هیرمند باید کانال قوش تپه و آب دریای آمو و بند کرهاله و آب دریای کابل – کنر نیز مهار شود .
«امیرخان متقی» در پاسخ به امیرعبداللهیان جواب درخور تامل داد و گفت منتظر باشید تا شرایط اقلیمی تغییر کنند و بارندگی صورت بگیرد تا ما به مشکلات کشور خود از جمله خشکسالی فایق ایم . بعدا بر حقآبه ایران مطابق معاهده هیرمند برای رفع مشکل آب و نیز موضوعات مرزی اقدامات عملی و علمی نمایم .